کشف اسکلتهای 5 هزارساله که به شیوۀ «مافیا» قربانی شده بودند (+عکس)
تاریخ انتشار: ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۱۹۱۷۷۶
یک مطالعه جدید روی بقایای اسکلتی دو زن که در یک مکان نوسنگی میانه (۴۲۵۰-۳۶۰۰ قبل از میلاد) در سن پل توقوآ شاتو در جنوب فرانسه کشف شدند، نشان میدهد آنها با روش عذابآوری به قتل رسیدهاند که امروزه مافیا هنوز از آن استفاده میکند: بستن گردن به پاهای خمشده تا جایی که فرد دچار خفگی شود و بمیرد.
به گزارش فرادید، سن پل توقوآ شاتو در دره مرکزی رون، یک مکان تجمع در دوران نوسنگی میانه بود، نه یک سکونتگاه مسکونی.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
یکی از این گودالها به نام گودال ۶۹، به شکل یک سیلوی ذخیرهسازی است، اما هیچ اثری از دانهها یا آتشسوزی در آن وجود ندارد (یک روش ضدعفونی برای سیلوهای ذخیرهسازی واقعی). این گودال در عوض حاوی اسکلتهای سه زن بود، یکی در مرکز گودال به سمت چپش با یک گلدان نزدیک سرش و دو نفر دیگر زیر یک برآمدگی قرار داشتند.
دومی به پشت قرار داشت و پاهایش خم شده بود و یک سنگ آسیاب سنگین روی جمجمهاش قرار داشت. سومی روی شکمش بود و گردنش روی سینه زن دوم بود. زانوهای او هم خم شده و دو تکه سنگ آسیاب بر پشتش بود.
اگر از بالا به گودال در زمان دفن نگاه میکردید، فقط اولین زن قابل رویت بود. دو زن دیگر بخاطر برآمدگی از دید پنهان شده بودند. آنها نیز جمع شده بودند، طوری که انگار قطعات سنگ آسیاب به زور هنگام قرار دادن اجساد در موقعیت، جا داده شده باشند.
اگر آنها هنوز زنده بودند، به جهت قرار گرفتنشان زیر برآمدگی گودال، دیگر نمیتوانستند حرکت کنند و نفس کشیدن برایشان بسیار دشوار میشد. در چنین موقعیتی، مرگ نسبتاً سریع اتفاق میافتد، حتی اگر قربانیان تخدیر یا ضرب و شتم نشده باشند.
چنین موقعیتی منجر به تهویه ناکافی و کاهش حجم خون پمپاژشده توسط قلب میشود که میتواند منجر به توقف فعالیت الکتریکی بدون پالس و یا ایست قلبی شود. برخی از افراد نسبت به دیگران حساستر هستند، اما فشار گردنی یک عامل تشدیدکننده است، مانند انسداد بینی و دهان.
موقعیت خیرهکننده اندام تحتانی زن سوم نیز قابلتوجه است. پاهای او با تجزیه بدن به پهلو فرو ریخته بودند و از قرارگیری آنها روی جسد، به نظر میرسد زانوها کمی بیش از ۹۰ درجه خم شدهاند و پاها کم و بیش عمودی نگه داشته شده بودند. با توجه به موقعیت زن، این وضعیت نشاندهنده مورد بالقوهای از خفه کردن با طناب است.
در این سناریو، زن روی شکم خود قرار داشت و یک طناب به مچ پا و گردنش متصل بود. این واقعیت که زن توسط سنگهای آسیاب و برآمدگی گودال ذخیرهسازی دچار انسداد شده، همراه با احتمال اتصال مچ پاهای او به گردنش، فرضیه دفن شدن در عین زنده بودن را تأیید میکند. در غیر این صورت، فشارهای فیزیکی شدت کمتری داشته، به ویژه با توجه به اینکه سنگهای آسیاب از بیرون قابل مشاهده نبودند.
شواهدی وجود دارد که نشان میدهد از این روش به عنوان روشی برای قربانی کردن انسان از سایر مکانهای نوسنگی در اروپا استفاده شده است. تیم تحقیقاتی در حال مستند کردن این روش در صحنههای صخرهنگاره و تدفین ۱۶ گور در ۱۴ مکان باستانشناسی است که از جمهوری چک تا اسپانیا امتداد دارند و در محدوده زمانی ۳۵۰۰ از تا ۵۴۰۰ قبل از میلاد هستند.
کانال عصر ایران در تلگراممنبع: عصر ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۱۹۱۷۷۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مست عشق ؛ علیرضا قربانی
تعداد بازدید : 0 کد ویدیو دانلود فیلم اصلی کیفیت 480 کیفیت 284
تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را
تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را
نفسی یار شرابم نفسی یار کبابم
چو در این دور خرابم چه کنم دور زمان را
ز همه خلق رمیدم ز همه بازرهیدم
نه نهانم نه پدیدم چه کنم کون و مکان را
ز وصال تو خمارم سر مخلوق ندارم
چو تو را صید و شکارم چه کنم تیر و کمان را
چو من اندر تک جویم چه روم آب چه جویم
چه توان گفت چه گویم صفت این جوی روان را
چو نهادم سر هستی چه کشم بار کهی را
چو مرا گرگ شبان شد چه کشم ناز شبان را
چه خوشی عشق چه مستی چو قدح بر کف دستی
خنک آن جا که نشستی خنک آن دیده جان را
ز تو هر ذره جهانی ز تو هر قطره چو جانی
چو ز تو یافت نشانی چه کند نام و نشان را
جهت گوهر فایق به تک بحر حقایق
چو به سر باید رفتن چه کنم پای دوان را
به سلاح احدی تو ره ما را بزدی تو
همه رختم ستدی تو چه دهم باج ستان را
ز شعاع مه تابان ز خم طره پیچان
دل من شد سبک ای جان بده آن رطل گران را
منگر رنج و بلا را بنگر عشق و ولا را
منگر جور و جفا را بنگر صد نگران را
غم را لطف لقب کن ز غم و درد طرب کن
هم از این خوب طلب کن فرج و امن و امان را
بطلب امن و امان را بگزین گوشه گران را
بشنو راه دهان را مگشا راه دهان را